-نام پدر و مادر حضرت مريم چيست؟

(41869)
-پيامبري كه پدر داشت امّا مادر نداشت , چه كسي بود؟

(16848)
-در هنگام فاتحه خواندن حتماً بايد دعاي اللّهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات را بگويند و بعد سوره حمد و توحيد را بخوانندّ آيا در غير اين صورت فاتحه خواندن درست نيست؟

(13937)
-خوش صداترين پيامبر چه نام داشته است؟

(7985)
-چرا خداوند به ابراهيم((عليه السلام)) لقب خليل الله را عطا كرد؟
(2946)
-بعضي مي گويند: حضرت ابراهيم در روز سيزده بدر كه مردم به بيرون شهر رفته بودند, بت هارا شكست و مي گويند: درست نيست در اين روز به بيرون شهر برويم ; آيا اين گفته درست است ؟

(2852)
-چرا نام پيامبر قوم لوط، لوط بوده ، مگر نه اين كه نام انبياي الهي با مسمي بوده و كامل و زيبا؟توضيح دهيد معنا و مفهوم لوط چيست؟

(2434)
-چرا حضرت داوود با اين كه از پيامبران اولوالعزم نبود، داراي كتاب زبور بوده است؟

(2196)
-سبطيان و قبطيان كيستند؟

(1669)
-علت حرام و گناه بودن غيبت چيست؟ چرا دين اسلام بر اين موضوع حساس ميباشد و به شدت از آن نهي ميكند؟

(1655)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:29021 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:16

منظور از جنبه هاي مختلف نفس انسان همان روح است يا چيز ديگريست؟
درباره ديدگاه اسلام بايد گفت: آنچه شما از دين زردشت مطرح كرده ايت، مقبول اسلام نيست (مگر اين كه آن را به تأويل ببريم). ازاين رو به سؤال دوم شما مي پردازيم. در مورد روح انساني دو مسأله حائز اهميت است: 1. روح آدمي مجرّد است، يعني؛ نه جسم است و نه اوصاف امور جسماني را دارا است؛ نه مكان و زمان دارد نه وزن نه حجم؛ نه طول و عرض و عمق؛ نه محسوس است و نه داراي جزء. 2. هويت واقعي انسان را (يعني آنچه كه انسانيت انسان وابسته به آن است) روح تشكيل مي دهد. در آيات مربوط به خلقت انسان، پس از طرح مراحل جسماني آفرينش انسان از خلقتي ديگر و يا دميدن روح در او، سخن به ميان آمده است. و اين نكته نشان غير مادي بودن روح است. همچنين بقاي انسان پس از متلاشي شدن جسم و تداوم زندگي وي در عالم برزخ (عالم ميان دنيا و آخرت) و به تمام و كمال دريافت شدن آن، نشانگر غير مادي و غير جسماني بودن روح است. از سوي ديگر اگر هويت واقعي انسان، به جسم مادي او مي بود؛ بايد با مردن و متلاشي شدن جسم، انسان نيز نابود شود، در صورتي كه آيات قرآن، بر بقاي انسان پس از متلاشي شدن جسم تأكيد دارد و ادله ديگر كه جاي طرح آن ها در اين جا نيست، {V(ر.ك: انسان شناسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، ص 57-56)V}. اما همين حقيقت واحد و مجرد - كه آن را روح، نفس، روان و يا جان مي ناميم - مراتب و شؤون مختلفي دارد. در اين زمينه حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «اي كميل! در آدمي چهار نفس است: نفس نامي نباتي، نفس حسي حيواني، نفس ناطقه قدسي و نفس كلي الهي و هر يك از اين چهار را پنج قوه و دو خاصيت است. «نفس نامي نباتي»، داراي قواي پنجگانه است: ماسكه، جاذبه، هاضمه، دافعه و مربيّه و دو خاصيت آن خاصيت افزايش و كاهش است. اين نفس از كبد برانگيخته مي شود و شبيه ترين چيزها به نفس حيواني است. اما نفس حيواني حسي را پنج قوه است: شنوايي، بينايي، بويايي، چشايي و بساوايي و آن را نيز دو خاصيت رضا و غضب است و شبيه ترين چيزها به نفس درندگان و وحوش است. اما «نفس ناطقه قدسي»، براي آن پنج قوه است: فكر، ذكر، علم، حلم و هشياري. اين نفس از چيزي منبعث نمي گردد و شبيه ترين چيزها به نفس فرشتگان است و نزاهت و حكمت دو خاصيت آن است. اما «نفس كلي الهي» داراي اين پنج قوه است: هستي در نيستي، نعمت در سختي، عزت در خواري، فقر در حالت غنا و صبر در بلا و دو خاصيت آن حلم و كرم است. مبدأ اين نفس پروردگار عالم است و به او نيز باز مي گردد. خداوند در قرآن مي فرمايد: از روح خود در آدم دميدم و نيز اين آيه شريفه، دليل عود و بازگشت نفس كلي الهي به حضرت حق است كه مي فرمايد: اي نفس مطمئن خشنود و پسنديده: به سوي پروردگار خود باز گرد. و عقل در ميان همه قرار گرفته است تا هر كس از خوب و بدي سخن گويد، آن را به ترازوي عقل بسنجد، {V(ر.ك: نشان از بي نشان ها، ج اول، ص 203)V}. البته منظور از نفوس چهارگانه، چهار امر منفّك و مستقل و جداي از هم نيست؛ بلكه يك حقيقت است كه اگر در تحت تعليم و تربيت واقع نشود، در همان حدّ نفس نباتي و حيواني باقي مي ماند. اما اگر در مسير هدايت و رشد واقع شود وسعت وجودي پيدا مي كند، دقيقاً مثل حقيقت نور - كه در عين وحدت مراتب مختلف دارد - هم شعله يك شمع نور است و هم تابش پر فروغ خورشيد نور است. و لذا اين توان و قابليت در وجود ما گذاشته شده كه با تزكيه و ترك «گناهان و آلودگي ها» و كسب «معرفت و حكمت» نور وجود خويشتن را قوت بخشيم و به مراحل عالي نفس (نفس كلي الهي) دست پيدا كنيم. اما در باب تسميه و نامگذاري مراتب گوناگون بعضي به ساحت هاي پايين و مادون اين حقيقت مجرد، اسم «نفس» را اطلاق كرده اند و بر ساحت والايي آن نام «روح» گذاشته اند. به عبارتي ساحت نفس، ساحت تمايز ما از ديگران و ساحت تفرد انسان است. اما ساحت روح، ساحت عدم تمايز و احساس وحدت با همه هستي است. در مرحله روح، من و تو و او برداشته مي شود و مقام فنا در اين ساحت تجلي مي كند و لذا در عالم انساني، هر چه ژرف تر شويم؛ يعني، به حقايق عالي مراتب نفس دست پيدا كنيم، متعالي تر مي گرديم هر چه در اين درياي بي كران، عميق تر شويم؛ از لحاظ ارزشي والاتر و سعه وجودي ما بيشتر خواهد شد. از اين رو (انا الحق) يك عارف وارسته، چون در مراتب عالي نفس قرار گرفته و به عبارتي در ساحت روح است و احساس وحدت با نظام هستي مي كند و خود را جلوه حضرت حق مي يابد، پسنديده است و يك امر ارزشي است. همان گونه كه قطره چون به دريا و اصل گشت درياست. اما آن كه در ساحت نفس است، قطره است و «انا» ناشي از خودبيني و نفسانيت انسان است. {Sگفت فرعوني انا الحق گشت پست # گفت منصوري اناالحق و بِرَست S}{V(مثنوي)V} براي مطالعه بيشتر ر.ك: 1. كتاب معارف قرآن (خداشناسي - كيهان شناسي - انشان شناسي) آيت الله مصباح يزدي. 2. معرفت نفس، آيت الله حسن زاده آملي. 3. انسان در اسلام، احمد واعظي، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه. 4. كيفيت ارتباط ساحت هاي وجود انسان، (مجله حوزه و دانشگاه)، محمد بهشتي. 5. حيات جاودانه، پژوهشي در قلمرو معادشناسي، امير ديواني. 6. رابطه نفس و بدن، (مجله حوزه و دانشگاه)، سيد محمد غروي.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.